English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6595 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
front drop U پرش به بالا و چرخش بجلو وفرود روی شکم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quarterback sneak U حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ
cradled U نیم پشتک بجلو نیم چرخش و برگشتن روی پشت
cradle U نیم پشتک بجلو نیم چرخش و برگشتن روی پشت
cradles U نیم پشتک بجلو نیم چرخش و برگشتن روی پشت
mazurka U پرش از عقب یک اسکیت با نیم چرخش و برگشت بجلو همان اسکیت و سر خوردن روی پای دیگر
upward rotation U چرخش رو به بالا
to whirl up U بطور چرخش بالا رفتن
to swirl up U بطور چرخش بالا رفتن
split jump U پرش از لبه عقبی یک پا بانیم چرخش و پرتاب پا به بالا وبرگشت
ratchet effect U اثر چرخش دهنده مصرف بالا و استانداردبالای زندگی باسانی عوض نشدن
steer wrestling U پریدن از اسب به گردن گاو وفرود امدن او به زمین باپیچاندن گردنش
waltz three U سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
head way U بجلو
onward U بجلو
propels U بجلو راندن
propel U بجلو راندن
prefrontal U بجلو مغز
propelled U بجلو راندن
Keep moving! U بجلو برو [بروید] !
ap koobi seogi U راه رفتن بجلو
inclining U خمیدگی بجلو و پایین
slide chasse U حرکت با یک پا بجلو و فشار
rocket propulsion U حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
antrorse U خمیده بجلو یا متمایل ببالا
ap joo choom U ایستادن اسب سواری بجلو
go long U تلاش درپاس طولانی بجلو
ap dellyo chagi U ضربه پا بجلو در زاویه 54درجه
single action U یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
Move along, please! [in a crowd] U لطفا بجلو حرکت کنید! [در جمعیتی]
scull U حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
sculls U حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
sidestep traverse U صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو
sculled U حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
jump start U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jack knife U خم شدن بجلو با پاهای مستقیم و گرفتن مچ پا بادستها
french heel U پاشنه کفش زنانه بلند وخمیده بجلو
jump-starting U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-started U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-starts U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
jump-start U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
sculled U حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
skulls U حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
sculls U حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
lunging U حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunges U حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunged U حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunge U حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
skull U حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
balestra U پرش کوتاه و سریع شمشیرباز بجلو برای حمله
scull U حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن نوک یاپاشنه پا
set forward U جهش یا حرکت بجلو بوسیله قطعات داخلی گلوله در هنگام اصابت
shoot the duck U حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
spinwriter U چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
hitch and go U نوعی پاس که گیرنده بجلو می دود و به سمت دیگر می چرخد و باز به جلو ادامه میدهد
vertically U از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
goofy foot U موج سواری که بجای پای چپ پای راست را روی تخته بجلو می گذارد
telemark U پیچ اسکی بجلو وجلو بردن ان از اسکی دیگر
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
frontal U وابسته به پیشانی وابسته بجلو
whirling U چرخش
twirled U چرخش
wheels U چرخش
wheeling U چرخش
levorotation U چرخش به چپ
gyration U چرخش
twirling U چرخش
wheel U چرخش
whirl U چرخش
turns U چرخش
twirl U چرخش
swirls U چرخش
turn U چرخش
troll U چرخش
trolls U چرخش
spins U چرخش
twirls U چرخش
spin U چرخش
whirls U چرخش
whirled U چرخش
gyrations U چرخش
rotation U چرخش
whirlpool U چرخش اب
whirlpools U چرخش اب
revolutions U چرخش
wrench U چرخش
rotational U چرخش
revolution U چرخش
wrenched U چرخش
wrenches U چرخش
circulation U چرخش
swirled U چرخش
circulations U چرخش
volte-face U چرخش
volte face U چرخش
head rolling U سر چرخش
swirl U چرخش
swirling U چرخش
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
rotatable U چرخش پذیر
chases U پایه چرخش
body english U چرخش بی اختیار
sidespin U چرخش بیک سو
sidespin U چرخش توپ
rotational speed U سرعت چرخش
oblique rotation U چرخش مایل
specific rotation U چرخش ویژه
chase U پایه چرخش
chased U پایه چرخش
sidespin U چرخش انحرافی
rotational post U شغل در چرخش
chasing U پایه چرخش
turn table U میز چرخش
radius of giration U شعاع چرخش
quartimax rotation U چرخش کوارتیماکس
disrotatory motion U چرخش ناهمسو
conrotatory motion U چرخش همسو
wrest U چرخش پیچش
proper rotation U چرخش متعارف
concentricity U دقت چرخش
compass swing U چرخش خط محوری
wresting U چرخش پیچش
wrested U چرخش پیچش
cyclostat U دستگاه چرخش
pivot ship U ناو چرخش
optical rotation U چرخش نوری
trepan U چرخش انحراف
orthogonal rotation U چرخش عمودی
topspin U چرخش توپ
pick and roll U ایجاد سد و چرخش
tumbles U چرخش اشفتگی
tumbled U چرخش اشفتگی
tumble U چرخش اشفتگی
pivot point U مرکز چرخش
wrests U چرخش پیچش
improper rotation U چرخش نامتعارف
helicopters U چرخش در هوا
helicopter U چرخش در هوا
gyoradius U شعاع چرخش
magnetic ritation U چرخش مغناطیسی
williamson turn U چرخش ویلیامسون
spins U چرخش توپ
twists U چرخش بدن
radius of gyration U شعاع چرخش
vertical scrolling U چرخش عمودی
varimax rotation U چرخش واریماکس
turning point U نقطه چرخش
revolution U چرخش دوران
twisting U چرخش بدن
kick turn U نیم چرخش
high spin U چرخش زیاد
stuffs U چرخش توپ
free rotation U چرخش ازاد
stuffed U چرخش توپ
stuff U چرخش توپ
roll U چرخش گردش
rotation U چرخش دوران
pivoting U قابل چرخش
rolled U چرخش گردش
rotation U مقدار چرخش یک شی
rolls U چرخش گردش
turnabouts U چرخش به یک طرف
turnabout U چرخش به یک طرف
twist U چرخش بدن
revolutions U چرخش دوران
molecular rotation U چرخش مولکولی
spins U چرخش به سرعت
turn-off U محل چرخش
turn-offs U محل چرخش
upturn U چرخش ببالا
number of revolutions U چرخش بر دقیقه
upright spin U چرخش ایستاده
forward dive U شیرجه رو به اب با چرخش
angle of rotation U زاویه چرخش
rev U چرخش بر دقیقه
revolutions per minute U چرخش بر دقیقه
revs per minute U چرخش بر دقیقه
rpm U چرخش بر دقیقه
turn off U محل چرخش
turning points U نقطه چرخش
axis of rotation U محور چرخش
fractional turn U چرخش کسری
spin U چرخش به سرعت
speed of rotation U چرخش بر دقیقه
universal U با چرخش ازاد
spin U چرخش توپ
rotational speed U چرخش بر دقیقه
apl U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
counter rotate U چرخش بالاتنه در پیچ
hindered rotation U چرخش ممانعت شده
vertigo U دوار سر چرخش بدور
rolled U چرخش توپ والیبال
rotational reflection axis U محور چرخش انعکاس
spindling U چرخش دیسک دستی
half circle U چرخش نمیدایره ژیمناست
pivot U چرخش حول یک محور
gyrostatics U مبحث چرخش اجسام
pivoted U چرخش حول یک محور
Recent search history Forum search
1popsicle
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1construed
1The outright abolition of the death penalty.
3she brought disgrace on the family.
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1Soar
1preppy
1I carried her up the five steps to the front door
2high dimentional task solution space
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com